چکیده یادداشت زیبا و پر معنی علیرضا بهشتی

اصل یادداشت در اینجا

در مورد نادیده گرفتن نخبگان در کشور:

هر ساله آسمان بهره‌هایی از رحمت خویش را بر این کشور می‌بارد که ما حیات خود را مدیون آن هستیم.

به همین صورت همراه با هر نسلی که در این سرزمین پا به عرصه وجود می‌گذارد آسمان بهره‌ای از هوش و استعدادهای خدادی را هم نازل می‌کند، هرچند که اکثر آن نیز دور ریخته می‌شود، اهمیتی به آن داده نمی‌شود و در جای خود به کار نمی‌افتد.(منظور همان نخبه هایی که نادیده گرفته می شوند)

بهره ما از زندگی هایمان قطعا بیش از آن که مدیون رحمت باران باشد، به این باران دوم (هوش و استعدادهای خدادادی)  وابسته است.

به این خاطر است که ملت‌ها هزینه‌های سنگین می‌پردازند، امیدهای بزرگ می‌بندند، انقلاب‌های عظیم به راه می‌اندازند تا نظامی از روابط سیاسی اجتماعی در میان خود برقرار کنند که بتواند بیشترین سهم رشد و توسعه از همه جهات را نصیب زندگی‌های آنان کند.(همواره جنبش های اجتمایی در راه رشد و توسعه کشور ها می باشد)

و نظارت استصوابی تلاشی دقیقا در عکس این جهت است:

نظارت استصوابی یعنی: آن قانونی که تنها به افراد وابسته به یک خط و سلیقه فکری خاص اجازه می‌دهد چکیده فضایل مردم باشند (یعنی آن چیزی که اکنون در کشور جاری است)

نظارت استصوابی به مانند آن است که حکومتی بگوید مردم حق دارند تنها از باران‌های چکیده در ساعتی خاص از روز استفاده کنند.

تا جایی که نماینده مجلس هم صدایش بلند است: این که حکومت‌داری نمی‌شود. همه‌اش شده است حلقه علم و صنعت و استانداری اردبیل.(اشاره به نخبگان حال حاضر در وزارت)

اگر کسی به راستی هنری در چنته داشته باشد با دست خالی و در کف بازار هم می‌تواند معجزه‌ بیافریند. اصلا هنر این است، و الا این که تنها با امکانات دولتی قادر به نمایش استعدادهای خود باشند، یا فقط در سر کلاس حرف‌های بزرگ بزنند اوج بی‌هنری است.

سئوال نخبه ها یی که نادیده گرفته شده اند چه کنند؟

می گویند :

نخبه ها بروند در متن جامعه و بخش خصوصی مسقل و پویا را پایه بریزند، اما سراغ پیمان‌های مهندسی نروند؛آنجا متعلق به قرارگاه خاتم‌الانبیاء است.

به مخابرات هم کاری نداشته باشند؛ آنجا را به سپاه پاسداران فروخته‌اند.

در واردات هم وارد نشوند؛ موسسات خاصی هستند که در این زمینه هرچه گفتنی هست دارند می‌گویند

فعالیت در بازار سهام نیز اگر به جاهای حساس برسد نیاز به احراز صلاحیت‌های امنیتی و نظارت استصوابی دارد.

معدن انگوران هم به درد بخش خصوصی نمی‌خورد.

جواب مسئولین به ما:حالا مگر چه شده که شما اینقدر اعتراض می کنید.

خیلی به نظارت استصوابی بها دادیم. ماجرا به این شوری‌ها هم نیست. اگر این طور بود که کشور پر از آشوب بود. (نه که نیست؟) نه، منظورم این نبود. اگر این طور بود فاجعه‌های اقتصادی روی می‌داد، و فاجعه‌هایی در سیاست خارجی، و فاجعه‌هایی در سیاست داخلی (مجموعا شبیه به همین چیزهایی که داریم یکی یکی به چشم می‌بینیم).

در مورد هدفمند کردن یارانه ها:

نشانه آن که دولتمردان نخواهند توانست از پس اجرای موفقیت‌آمیز طرح هدفمند کردن یارانه‌ها برآیند آن است که طی چند سال گذشته و علیرغم الزامات مکرر قانونی نه تنها برنامه موثری برای توسعه حمل و نقل عمومی نداشته‌اند، بلکه دقیقا در همین سال‌ها به علل «استصوابی» از پرداخت بودجه مصوب مجلس برای توسعه مترو تهران خودداری کردند. این تنها یک مثال است که نشان می‌دهد آنها تصور درستی از کاری که باید انجام دهند ندارند و با خطراتی که در این طرح خفته است آشنا نیستند.

فرض می کنیم که هدف دولت از اجرای این طرح به راستی جلوگیری از اسراف هاست، با آنکه می‌دانیم هدف جز افزایش درآمدهای دولت نیست. اما تا هفته پیش در این مورد شک داشتیم پس از ماجراهای اخیر مجلس و اصرار بر این که درآمدهای ناشی از طرح باید خارج از چارچوب بودجه سالانه کشور هزینه شود به این امر یقین کردیم.(یعنی فرض اول باطل می شود)

دولتمردان حق دارند که بر سر لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها قهر کنند و تهدید کنند، زیرا مدیران ضعیف بدون پول فراوان و بی‌حساب هیچ نیستند.(اشاره به احمدی نژاد)

مدیران نالایق کسانی هستند که تنها با بودجه‌های نجومی می‌توانند هنرنمایی کنند. آنها به قول خودشان نهنگند و اگر در حوض آب بیفتند خفه می‌شوند.

قاطبه نیروهای باتجربه انقلاب نگران وقوع یک بحران بزرگ در اقتصاد ملی هستند.(که تازه این اول راه است)

و زمانی که زندگی مردم فقیر تحت تاثیر این بی‌نظمی قرار گیرد آنان نه به آمارهای مسئولان و صورتحساب‌های بانکی که برایشان فرستاده می‌شود، که به زندگی‌های از رونق افتاده‌شان می‌نگرند و فقط آن چیزی را که با پوست و گوشت خود لمس می‌کنند باور خواهند کرد.(اشاره به این که گرسنه دین ندارد)

آن‌گاه تنها وقوع یک بحران در درآمدهای نفتی کشور لازم است تا به شورش نان بیانجامد. تمامی دولت‌هایی که پیش از این بر سر کار بودند یک دوره کاهش شدید درآمدهای نفتی را تجربه کردند و هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که این دولت از چنین قاعده‌ای مستثنی باشد. صندوق ذخیره ارزی اساسا برای مهار چنین بحران‌های دوره‌ای تاسیس شد. این صندوق طی سال‌های اخیر اثرات ایمنی‌بخش خود را کاملا از دست داده است، به صورتی که علیرغم درآمدهای افسانه‌ای نفت اینک موجودی آن بسیار اندک است.

ماجرا به این شوری ها هم نیست. اتفاقا خیلی هم هست. آیا منتظرید به شورش نان برسید تا این همه واقعیت برایتان ملموس شود؟ ای کسانی که دستتان می‌رسد کاری بکنید