موسوی همچون شوالیه ایی در دل تاریکی

من قصد تفرقه اندازی ، توهین و یا گسترش خشونت را ندارم فقط می خواهم نظر خودم را نسبت به هفت ماه اخیر و بخصوص چند هفته گذشته بیان کنم .خواهشی که دارم فقط فکر کنید با منطق باشید

مکان : ایران

زمان : 1388/03( قرون وسطای ایران، استبداد دینی ، فقر فراگیر، فروش بهشت و جهنم ، خدای مجازات گر)

موسوی= شوالیه ایی که از ظلم حاکمان به مردم خسته شده و با حمایت مردم به عنوان رهبر مردم علیه حاکمان میجنگد.

بیانه های موسوی = حمله شوالیه وار موسوی به سمت صف دشمن و ایجاد شکاف در آنها.

آنچه گذشت: جنگ سختی بالا گرفت در روز های مختلفی از سال دو سپاه مردم و حاکمان با هم روبرو شدند.به علت نبود تجهیزات جنگی مناسب در میان مردم سپاه مردم تلفات زیادی داد.مردم کشته شدند ،زخمی شدند ، اسیر شدند ، شکنجه شدند ، مفقود شدند .گذشت و گذشت . در یکی از روزها(روز عاشورا) به علت برتری عددی از لحاظ نفرات سپاه مردم پیروز شد و امید  پیروزی نهایی در دل مردم زنده شد

و اما …………….

یک فلش بک سینمایی————>

زمان :1388/10(مکر و حیله دشمن استفاده از آینه های بزرگ برای دو برابر نشان دادن سپاه خود)

موسوی= شوالیه خسته از جنگ و در فکر پیروزی سریع بر دشمن

بیانیه 17 موسوی= حمله شوالیه وار موسوی در دل شب با چشمانی خسته و خواب آلود به دشمن غافل از اینکه جهت را اشتباه گرفته

خاتمی= یکی از فرماندهان سپاه مردم

ولایت فقیه = گیوتین

آنچه گذشت: بله درسته موسوی به اشتباه به صف خودی هجوم برد و سپاه یکپارچه مردم به دو دسته تقسیم شد

خاتمی که اوضاع را چنین دید به منظور داشتن سپاهی یکدست دستور داد آن طرف از سپاه مردم را که خود در آن حضور نداشت  با گیوتین سر ببرند

پایان فلش بک————->

نهضت همچنان ادامه دارد . امید به پیروزی نهایی کم رنگ شده اما به طور کامل از بین نرفته آقایان موسوی و خاتمی هنوز دیر نشده

این نظر من بود نظر هرکس قابل احترام است