فهرست بلاهایی که جمهوری اسلامی بر این مملکت آورده است

منبع : سهرابستان

آنچه بر سر ملت آوردید:

بیوفائی به عهد – قبل از انقلاب تا دلتان خواست وعده های شیرین و فریبنده دادید و از صداقت نسل جوان سوء استفاده کردید و بمحض پیروزی انقلاب، زیر همه آن قول و قرارها زدید.

خیانت در امانت – حکومت را بعنوان امانتی از سوی آحاد ملت تحویل گرفتید و آنرا بنفع یک گروه خاص بنام روحانیت مصادره کردید.

انحصار قدرت – یک طبقه حاکم تشکیل دادید که حداکثر پانصد عضو دارد و 30 سال است که همه پستهای کشور بین همین عده قلیل در چرخش است و یک روز وزیر می شوند و روز دیگر وکیل و سپس استاندار و سفیر، و میلیونها ایرانی را رعیت خود و این عده قلیل نمودید و برایشان هیچ حقی در حکومت قائل نشدید.

قتل – شما با شعار احمقانه صدور انقلاب، کشورهای عربی و عراق را تحریک کردید و تا بهانه لازم برای تجاوز به خاک ایران را پیدا کنند و از جنگ بعنوان حربه ای برای تصفیه حسابهای سیاسی داخلی بهره بردید و حتی بعد از آزادی خرمشهر و عقب نشینی کامل عراق از خاک ایران، بخاطر کوته فکری و مطامع شخصی، راضی به صلح نشدید و بیش از یک میلیون جوان ایرانی را شهید و مجروح و جانباز نمودید، شما در این جنایت، همدست صدام و هم سرنوشت او هستید.

ترویج خرافه پرستی – شما بر همه آئین های پر از شعور ایرانی تاختید و چهارشنبه سوری و نوروز و سیزده بدر و مهرگان و یلدا را خرافات نامیدید و خودتان بدترین خرافه ها را ترویج نمودید. دین را در پای قدرت سر بریدید و اسلام جدیدی را اختراع نمودید که بجای دین رحمت، مذهب وحشت و انتقام و دست و پا قطع کردن و شلاق زدن و سنگسار و اعدام بود، شما بر علیه خدای مهربان و بخشنده شوریدید و بجای او، خدایی جعلی که منتقم و عذاب کننده و دشمن شادمانی و رحمت بود نشاندید.

چپاول ثروت ملی – صنایع کشور را به زور از صاحبان آن با انگ طاغوتی و بهائی و ساواکی گرفتید و مصادره کردید و شد جولانگاه فرزندان و دامادهایتان تا به قیمت ورشکستگی صنعت، آنها برای خودشان در لندن و نیویورک و تورنتو کاخ هایی ناقابل فراهم کنند. میلیاردها پول فروش نفت را خرج اتینای خود نمودید و آنهمه ثروت، ناپدید شد و معلوم نشد کجا رفت.

دشمنی با ملتها – قبل از تشریف فرمائی امثال شماها، ملت ایران بعنوان ملتی با تمدن کهن و مردمی صلح جو و میهمان دوست در دنیا شناخته می شدند و مردم این سرزمین فقط بلد بودند درودهای دیگر ملتها را با درود متقابل پاسخ بدهند، ولی شما با خودتان تنفر از دنیا و شعار مرگ را آوردید و فهرست کشورهایی که باید مرگ بر آنها گفته می شد هر روز طولانی تر گردید و اندکی بعد دیگر حتی یک کشور نیز در دنیا وجود نداشت که از دید شما مستحق درود باشد، درود بر خودمان و مرگ بر همه بقیه دنیا.

وطن فروشی – برای اینکه غرب ستیزی کنید و از غرب یک هیولا در ذهن مردم درست کنید و با چشم بستن بر تمدن و فرهنگ و پیشرفتهای آنها، آنان را مشتی حرامزاده و عرقخور و غرق در فساد و لاابالی گری معرفی کنید که مبادا دمکراسی آنها مردم را خوش بیاید، به دامن شرق پناه بردید و باجهای کلان به چین و روسیه دادید و در یک وطن فروشی آشکار، برای رسیدن به بمب اتمی و ترسانیدن غرب، سهم ایران در دریای خزر را به روسها دادید و ننگ وطن فروشی را بر پیشانی خود گذاشتید.

تحجر و ارتجاع – در دنیایی که دموکراسی تنها راه سعادت و نجات بشر است، در جهانی که بسرعت پیشرفت می کند و تولید علم و تکنولوژی فقط در سایه آزادی و دموکراسی و حاکمیت آرای مردم و رقابت نخبگان و شایسته سالاری ممکن است، قصد این نمودید که ایران عزیز را هزاران سال عقب برده و اصل ارتجاعی ولایت فقیه را اختراع کنید و با جعل آیه و حدیث تلاش نمائید به مردم بقبولانید که عقل یک نفر از مجموع عقل هزاران فرزانه و دانشمند ایرانی بهتر کار می کند و تنها راه نجات این است که همه اندیشه ها را تعطیل کنیم و چشم به دهان ولایت فقیه بدوزیم تا همه امورات و شئوناتمان را او تصمیم و تدبیر کند.

اتلاف نسل جوان – شما برای استحکام پایه حکومت خودتان و نه بخاطر خدا و دین، همه سیستم آموزشی کشور را دگرگون نمودید تا از کلاس اول دبستان، بجای علم و دانش و صداقت، دوروئی و نفاق و ریاکاری به فرزندان این کشور بیاموزید و با مغزشوئی، مسیر زندگی نسل جوان را تباه نمائید و جای گناه و ثواب را عوض کنید. نسل جوان در دستگاه ابداعی شما فقط می سوزد بدون اینکه آینده ای داشته باشد.

تقلب و تزویر – شما سنگ بنای این نظام را با دروغ و تقلب گذاشتید. اولین رفراندم شما برای این بود که جمهوری اسلامی آری یا نه؟ بدون اینکه ذره ای از محتوای این جمهوری فرضی گفته باشید. رای آری به جمهوری اسلامی را گرفتید و پس از آن قانون اساسی گروه خودتان و اصل ولایت فقیه را به ملت تحمیل کردید. بهنگام انتخاب رهبر جدید باز هم به تقلب متوسل شدید و برای ملت مصلحت اندیشی کردید. احمدی نژاد که برای هر کشوری فقط می تواند یک مایه ننگ باشد را با تقلب بر کرسی نشاندید و هنگامی که ملت فهیم ایران خواستند که با روشی انسانی و از طریق صندوقهای رای، این لکه ننگ را پاک کنند، باز هم به اصل خود بازگشتید و با تقلب در آراء، رای خود را بجای رای ملت جا زدید.

شکنجه و تجاوز – برجسته ترین عاملی که غیرت مردم را بجوش آورد و بر علیه پهلوی شوریدند این بود که ساواک زندانیان سیاسی را شکنجه می کند، شما خودتان از 23 بهمن 57 شکنجه و آزار جسمی و روحی زندانیان را در مقیاسی گسترده بکار گرفتید و نام آنرا از شکنجه به تعزیر اسلامی تغییر دادید و از لکه دار کردن نام اسلام نترسیدید. 30 سال شکنجه و تجاوز، آنچنان این موضوع را برای حکومتتان عادی کرده که آنرا عین قانون و حق طبیعی خودتان می دانید. در حوادث اخیر شکنجه را به خیابانها آوردید و با کمال بیشرمی شکنجه بازداشتی ها را از همان خیابانها شروع کردید و به تجاوز در زندانها متصل نمودید.

آنچه ملت بزرگ ایران مستحق آن است:

آزادی – آزادی از نفس کشیدن هم واجب تر است. بدون آزادی انسانها پژمرده شده و در هم می شکنند. ملت ایران افتخار دارد که فرمان 2500 سال پیش کورش بعنوان اولین منشور آزادی و حقوق بشر در جهان برسمیت شناخته شده است. بنی امیه و پس از آنها بنی عباس، با خودشان اسلام و دین و دیانت را به ایران نیاوردند، بلکه نفرت از ایرانی و رذالت و جنایتکاری خودشان را به این سرزمین آوردند. چگونه است که شما بر کشتن حسین توسط بنی امیه شیون می کنید ولی در همان حال دستاوردهای آنها برای ایران را تحسین و طرفداری می کنید؟ بنی امیه و بنی عباس آزادی را از ایرانیان گرفتند و استبداد و ظلم را حاکم نمودند. ما بنی امیه و بنی عباس را بعنوان اسلام نمی شناسیم، شما چطور؟

استقلال – شعار نه شرقی نه غربی، دقیقاً ضد استقلال واقعی است. ما عضوی از جامعه بشری هستیم و قبل از رنگ پوست و ملیت و مذهب، با همه آنها پیوند انسانی داریم. دوستی با سایر ملل و احترام به آنها و تعامل با ایشان است که برای یک ملت احترام بهمراه آورده و آنها را در قلب دیگر ملل محبوب می کند.

جمهوری – ملت ایران قرنها است که نظام برده داری و فئودالیته را پشت سر گذاشته و قادر به تعیین سرنوشت خود است. جمهوری بمعنای اصالت یافتن اراده اکثریت مردم و همزمان همکاری با سایر گرایشات در اقلیت و ساختن کشور با همدلی و تلاش همگانی است. رقابت احزاب در ارائه برنامه های بهتر و کسب آرای مردم، آنها را وادار به مطالعه و تحقیق و بهره گیری از فرزانگان نموده و سبب نفع بردن جامعه از این رقابت می شود. گردش قدرت بصورت دوره ای بین احزاب، موجب شایسته سالاری و جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری می گردد. سرنوشت ملت باید در دستان خودشان باشد.

اندیشه آزاد – هر تفکر و اعتقادی باید آزاد باشد تا خود را به جامعه عرضه نماید و باید این بلوغ و شعور را برای جامعه قائل بود که خودشان انتخاب کنند. این به این معنی است که نباید در ایران زندانی عقیدتی و زندانی سیاسی داشته باشیم. آزادی اندیشه حق اولیه هر ملتی است و موتور حرکت علوم انسانی و تحقیق و پیشرفت است.

خزانه شیشه ای – کشور ما نفت دارد و خاصیت نفت این است که هر دولت و مقامی را در اولین تماس فاسد می کند. ملت ایران نیاز به یک خزانه شیشه ای و شفاف دارد تا همه افراد حامعه قادر باشند تا جریان فروش نفت که ثروت ملی و متعلق به ایشان است را دنبال نموده و اطلاعات دقیق مبالغ حاصله و نحوه مصرف شدن آنرا بداند. کشور اروپایی نروژ هم صادر کننده نفت است و هر نروژی مستقیماً از فروش نفت بهره می برد.

تحصیل رایگان – در همه کشورهایی که به پیشرفت رسیده اند تحصیلات رایگان بوده است. با سیستم دوگانه دولتی/غیرانتفاعی نمی توان استعدادهای واقعی جامعه را تربیت کرد. پدیده شوم کنکور باید از بین برود و همه جوانان علاقمند امکان تحصیلات دانشگاهی را داشته باشند.

عزت جهانی – در همه کتابهای درسی مدارس دنیا بخش مهمی از تاریخ به امپراطوری ایران و تمدن درخشان آن دارد ولی نام ایران را که در اینترنت جستجو کنید فقط تصاویر شلاق زدن و اعدام و وحشیگری است که خودنمایی می کند. ملت ایران مستحق یک عزت جهانی است و وظیفه دارد تا میراث دار پیشینیان خود بوده و نام بلند تمدن ایرانی را بار دیگر در دنیا زنده کند.

فهرست بلاهایی که شما بر این مملکت آوردید بسی طولانی تر از آن است که بیان شد و فهرست آنچه ملت ایران شایسته آن است ولی بواسط وجود شما از آن محروم گردیده نیز بی پایان می نماید.

منبع : سهرابستان